غلطسازی و ترفندهای بازنویسی و بازترجمه در ترجمههای دوم تبلیغت عالی بود، اما کی میدونست چیزی برای فروش نداشته باشی! (بانی و کلاید، ۱۹۶۷، ساختۀ آرتور پن) چند روز پیش فهرست مطالب کتابی (فلسفۀ قارهای، ترجمۀ محمد مهدی اردبیلی) به دستم افتاد که ترجمۀ دوم کتابی به ترجمۀ خودم (فلسفۀ اروپایی (۱۳۷۹)/فلسفۀ فرانسوی و آلمانی (۱۳۹۶)) بود. با اینکه از انتشار آن از اوایل خرداد ماه آگاه شده بودم، اما تا همین...
شاهنشاه یا امپراتور، شاهنشاهی یا امپراتوری
فرادستی و فرودستی ملتها و نظریۀ ترجمه امروز وقتی در برنامه ای تلویزیونی از «بی بی سی فارسی» [پارسی] که مثلاً برای بزرگداشت و معرفی کوروش بزرگ (حدود ۶۰۰ ق م) فراهم شده است می شنوی و می بینی که راوی ایرانی سرگذشت او به زبان فارسی از کوروش با نام «امپراتور» یاد می کند و بعد استادان ایرانی تاریخ ایران باستان در دانشگاه های امریکا، مراجع و صاحب نظران برنامه، نیز از او با نام «امپراتور» یاد می کنند،...
نادر نادرپور، اونگارتتی و هنر ترجمۀ شعر
همچون کاکُلی تشنه کامی بر سراب جان سپردن. و یا همچون کَرَک از دریا گذشته ای که دیگر هوای پریدنش نیست، در نخستین بوته های ساحل جان دادن مرا صد ره خوشتر است تا مانند سُهره ای کور، نالان زیستن. اونگارت تی سال گذشته در چنین روزهایی در صفحۀ یکی از «دوستان فیسبوکی» چشمم به ترجمۀ شعری افتاد به قلم شادروان بیژن الهی. شعر از جوزپپه اونگارتتی، شاعر نامدار ایتالیایی، بود. شعر را میشناختم و ترجمه...