از «افتاده» تا «فروافتادگان» و «فروافتاده» و «فروافتادگی» از نشانه های پیشرفت فرهنگی ما در یکی دو سدۀ اخیر، و بهویژه چلۀ اخیر، یکی هم این است که دیگر برخی کلمات و جملات به ظاهر فارسی را نمی توانیم بدون دانستن زبانی خارجی، فرانسه، انگلیسی یا آلمانی و …، بفهمیم. از این نظر هیچ کشور پیشرفتهای به پای ما نمیرسد. این امر البته پیش از این هم مصداق داشت. همین بلا را زبان عربی هم تا حدودی قبلاً...
«فروافتادگان [!؟] وارثان زمین خواهند بود»: درنگی بر یک ترجمه
رابرت سی. سالُمن [رابرت چارلز سولومون/سالومون]، فلسفۀ قارهای: از ۱۷۵۰ به بعد، طلوع و افول «خود»، ترجمۀ محمد مهدی اردبیلی، [ویراستار علمی] سیمین عارفی، انتشارات سمت (سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها)، ۱۳۹۸، ص ۱۲۷. در آثار ترجمهشده گاهی به کلماتی بهظاهر فارسی برمیخوریم که معنایشان را نمیفهمیم و بعد که در یکی دو فرهنگ، مانند معین یا دهخدا، میگردیم هیچ اثری از آنها...
ترجمۀ دوم: بهتر یا بدتر؟
غلطسازی و ترفندهای بازنویسی و بازترجمه در ترجمههای دوم تبلیغت عالی بود، اما کی میدونست چیزی برای فروش نداشته باشی! (بانی و کلاید، ۱۹۶۷، ساختۀ آرتور پن) چند روز پیش فهرست مطالب کتابی (فلسفۀ قارهای، ترجمۀ محمد مهدی اردبیلی) به دستم افتاد که ترجمۀ دوم کتابی به ترجمۀ خودم (فلسفۀ اروپایی (۱۳۷۹)/فلسفۀ فرانسوی و آلمانی (۱۳۹۶)) بود. با اینکه از انتشار آن از اوایل خرداد ماه آگاه شده بودم، اما تا همین...