? از آقای مهندس عبدالعلی بازرگان، در مقام قرآنشناس، مطلبی در تارنمای «زیتون» منتشر شده است دربارهٔ «پدیدهٔ پبامبری» و انکار قرآن در مقام کلام خداوند، که حاوی استدلالی نادرست است، و تا آنجا که من از ایشان شنیدهام و خواندهام آن را بارها تکرار کردهاند، و کسی هم ظاهراً به ایشان پاسخ نداده است، و آن استدلال این است که اگر کسی مدعی شود که خدا «پیامبری» نفرستاده است و یا قرآن «کلام» خدا نیست، پس...
انواع مختلف قتل
? قتل انواع گوناگون دارد. میشود با چاقو شکم کسی را پاره کرد یا نانش را برید یا بیماریش را علاج نکرد. میتوان کسی را در دخمهای جا داد و یا تا حد مرگ به کار کشید. ممکن است کسانی را هم به خودکشی مجبور کنند یا به جنگ بفرستند و از این قبیل. فقط بعضی از این نوع قتلها در کشور ما ممنوع است. (ص ۴٣)
برتولت برشت، اندیشههای متی، ترجمهٔ بهرام حبیبی
Telegram: @fallosafahmshk
دیگر نیست و هنوز نیست
? هقتهٔ پیش شهرکتاب برنامهای به مناسبت اننتشار ترجمهٔ فارسی رمان «خوابگردها»، نوشتهٔ هرمان بروخ، نویسندهٔ اتریشی برگزار کرد که در آن سخنرانان دانشمند و محترمی سخن گفتند. به همین مناسبت یادم آمد که سالها پیش نوشتهای از هانا آرنت را در معرفی «مرگ ویرژیل» با شرحی دربارهٔ زندگی و کار هرمان بروخ منتشر کرده بودم، که به گمانم نخستین بار بود که چیزی دربارهٔ او در ایران گفته میشد. ابتدا به تارنمای...
قرآن، «مستضعفین» و «ایمان بد» سارتر
? انقلابها و دگرگونیهای فکری بشری، چه در دین و چه در عرفان و چه در هنر و چه در حکمت و فلسفه و علم و اخلاق و سیاست، با زبان و واژگان و مفاهیمی شناخته و متمایز میشوند که پدید میآورند. قرآن نیز از این حیث استثنا نیست و دستگاهی مفهومی با واژگانی نیرومند میآفریند که میتوانند «زبان» و «واژگان» دینی پیش و پس از «پیدایش اسلام» را متمایز کنند. این واژگان و مفاهیم میتوانند «تأثیرگذار» و «دورانساز»...
چرا «مستضعفین» و نه «مؤمنین»؟
? چرا خدا میگوید که اراده کرده است «آنان که در زمین (یا در آن سرزمین؟) به ضعف کشیده شده بودند» (الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ) «پبشوایان» (ائمه) و «وارثان» (وارثین) زمبن شوند؟ چرا نگفته است: «مؤمنین»؟ چرا نگفته است: «متّقین»؟ چرا نگفته است: «صالحین»؟ چرا نگفته است: «مصلحین»؟ بهراستی چرا گفته است: «الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ»؟ «مستضعفین» یا «کسانی که به ضعف کشیده شده بودند» چه...
دانش و باور
? در این جهان دو گونه انسان هست: آنانکه میخواهند بدانند، و آنانکه میخواهند باور کنند.
@fallosafahmshk
«خدا»، «اشراق … در «۲۰۰۱: ادیسهای فضایی»، ساختهٔ استنلی کوبریک
? اندیشیدن به «خدا» در مقام «آفرینندهٔ» (کلمهٔ خدا در فارسی به معنای «صاحب» و «دارنده» یا «مالک» است) و «فرمانروا» و «پدیدآورنده» و «نظمدهنده» یا «برپادارندهٔ» جهان هستی یکی از ویژگیهای ذهن بشری است که «دین طبیعی» را در تاریخ بشر شکل میدهد، پیش از آنکه «دین وحیانی» (“ revealed religion”) در تاریخ به ظهور رسد و در هزارههای اخیر به شکلگیری «دین نهادی» (“institutional religion”) یا «دین...
آن روزها
? آن روزها آن روزها رفتند آن روزهای خوب آن روزهای سالم سرشار آن آسمانهای پُر از پولک آن شاخساران پُر از گیلاس آن خانههای تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر آن بامهای بادبادکهای بازیگوش آن کوچههای گیج از عطر اقاقیها آن روزها رفتند آن روزهایی کز شکاف پلکهای من آوازهایم، چون حُبابی از هوا لبریز، میجوشید چشمم به روی هرچه میلغزید آن را چو شیر تازه مینوشید گویی میان مردمکهایم خرگوش...
سقراط و عیسی
? سقراط و عیسی شباهتهای بسیاری دارند، اما یکی دو تا شاید از همه چشمگیرتر و مهمتر باشد: سقراط «فلسفه» را از «آسمان» به «زمین» آورد، و عیسی «خدا» را. سقراط «رسالت الهی» خود را آگاه کردن مردم از «نادانی»شان میدید تا برای به دست آوردن و یافتن «دانش» و رسیدن به «زندگی خوب» و «شایسته» از نظر اخلاقی بکوشند عسی «رسالت» داشت مردم را از «گناهکار» بودنشان آگاه کند تا به یکدیگر «فخر» نفروشند و به همنوعان...
مولوی، بولتمان و تأویل وجودی از «عیسی مسیح»
? سالها پیش (گروس، ۱۳۷۷؛ هرمس، ۱۳۹۳) ترجمهای دربارهٔ اندیشههای رودُلف بولتمان (نخستین کتاب دربارهٔ بولتمان به زبان فارسی) از من منتشر شد که در آنجا به مناسبتی اشارهای کردم به تأویل وجودی مولوی از عیسی مسیح (ع) و مقایسهٔ آن با اسطورهزُدایی بولتمان (ص ۹۷). از همان سالها همواره طرحی در سر داشتم برای نگارش کتابی دربارهٔ «صوفیه و تأویل وجودی» که مقداری از مطالب آن را هم فراهم کردهام، اما...