? این روزها که به واسطهٔ برگزاری انتخابات امریکا نام «کالج الکتورال» (الکتورال کالج) یا «مجمع برگزینندگان» زیاد به گوش میرسد یا دیده میشود به یاد یادداشتی افتادم که در صفحهٔ ۳۸، عقلگرایان (جلد ۴ تاریخ فلسفهٔ غرب آکسفورد)، انتشارات روزنه، ۱۳۹۸، برای توضیح عنوان «الکتور» («شاهگزین») آورده بودم که لقبی اشرافی در اروپا تا قرن هفدهم بود و آن این بود:
عنوان اعضای آلمانی (در آلمانی: Kurfürst) «مجمع شاه گُزین» (electoral college) که حق برگزیدن «شاه» یا «امپراتور» در دوران امپراتوری مقدس رومی را داشتند. این حق و امتیاز از قرن سیزدهم به بعد برای برخی شهریاران (فرمانروایان مناطقی کوچک مانند «امیرنشین»های عربی امروز، پایین تر از شاه و شاهنشاه یا امپراتور) آلمانی به وجود آمد و تا قرن هفدهم پابرجا بود.
امروز البته وظیفهٔ این «مجمع» برگزیدن «شاه» یا «شاهنشاه» نیست و از همین رو میباید آن را به جای «مجمع شاهگزین» به «مجمع برگزینندگان» ترجمه کنیم. اما یکسانی این اصطلاح در زبان انگلیسی برای نهادی سلطنتی در قرنهای گذشته و نیز جمهوریهای امروزی نشان میدهد که سنت سیاسی و فکری غرب تا چه اندازه پشتوانههای یونانی و رومی خود را در طی این دو هزاره حفظ کرده است و چرا غرب، بر خلاف شرق آسیایی، حتی در سیاهترین دورانهای خود «سلطنت مطلقه» نداشته است و «شاه» همواره با «اجماع» اشراف و بزرگان برگزیده میشده است و از همین روی بوده است استمرار سلطنت و استمرار ثبات و دوام جامعه که رکن بزرگ شکوفایی فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است. اما شرق، گرچه پادشاهان خوب و دورانهای خوب نیز داشته است، اما چون «اشرافیت»ی جدا از «حکومت» یا «نظام» («رژیم») نداشته است، نتوانسته است در بزنگاههای بزرگ تاریخ از شاهی دیوانه یا فاسد یا احمق خلع ید کند و «شاه» را بردارد، اما »سلطنت» را نگاه دارد. تفاوتی بزرگ میان «پادشاهی» در غرب و شرق که ماکیاوللی آن را نیک دریافته بود. در فرصتی دیگر دربارهٔ تفاوت بزرگ سلطنت در غرب و شرق خواهم نوشت.