هر دانشجوی فیزیکی میداند که در فرمول e=mc2 هرکدام از «حروف» این معادله «نماد» چه چیزی است و این نمادها چگونه باید در یکی از دو طرف معادله قرار بگیرند. اما آیا این امر در خصوص «فلسفه» نیز صادق است و «واژگان» فلسفه نیز همچون نمادهای فرمول های فیزیک و ریاضی آن قدر دلالت و معنایشان ثابت است که کسی نتواند بدون ترس از اتهام «نادانی» آنها را جا به جا کند یا اشتباهی به کار برد؟ به همین سان، آیا هر...
از چلههای اختیاری تا چلههای اجباری
دولت ایتالیا از دیروز در سرتاسر کشور «قرنطینۀ اجباری» اعلام کرد و نقل مکان عموم شهروندان به شهرهای دیگر را تقریباً ممنوع کرد، به استثنای عدهای محدود. ایتالیا نخستین کشوری است که تمامی «کشور» را قرنطینه میکند. دلیل هرچه باشد، شاید کنایهآمیز باشد، اما باید یادآور شد که ایتالیا اصلاً نخستین کشوری بود که کلمۀ «قرنطینه» را برای چنین مواردی ساخت و به تمامی «جهان» صادر کرد! «قرنطینه» مُعرّب یا صورت...
«دشمن» نامرئی
هیچ جنگی با زندگی انسانها نمیتوانست این کند که «کرونا» کرد. و البته هنوز مانده است تا ببینیم چه کارها میتواند بکند این «دشمن» نامرئی که کسی را از وی «امان» نیست. دشمنی که ظاهرا برنامه و نقشه و هدف ندارد. دین و ایمان ندارد. ایدئولوژی و فلسفه و اقتصاد و سیاست و علم نمیشناسد. عالم و جاهل، فقیر و غنی، مؤمن و کافر، مقدس و نامقدس همه در چشم او یکی است. برایش فرقی نمیکند در کجا بنشیند و با که زندگی...
آن روزها رفتند!
سالهاست که «آن روزها» رفتهاند، حتی آن زمانی که فروغ این شعر را مینوشت، گرچه «آن روزها» هرگز مانند این چهل سال نرفته بودند، اما معلوم بود که دارند میروند. حتی وقتی که بیضایی «کلاغ» را ساخت تا در «تصویر سینمایی» بگوید چه روزهایی بود، چه روزهایی رفتند. چه «غم غربتی» داشتیم در آن سالهای آغاز ۵۰. اما کو تا این سالها. تا سال ۵۷ هنوز هم در آن کوچۀ دراز خانۀ «آقاجان»، پدربزرگ مادریام، که سال ۵۴...
چه سنگها که نباید به سرمان بخورد!
فروغ فرخزاد میگفت: «من از آن آدمهایی نیستم که وقتی میبینم سر یک نفر به سنگ میخورد و میشکند، دیگر نتیجه بگیرم که نباید به طرف سنگ رفت. من تا خودم سرم نشکند معنی سنگ را نمیفهمم!» این سخن فروغ از نظر اهل «دانش» و «خرد» چرند و مزخرف و نشانۀ روشن بلاهت و حماقت است، چون اگر چنین بود و آدمیان بهراستی خود میباید هرچیزی را تجربه میکردند تا بدانند، «ما» هنوز در غارهای تاریک، بدون روشنایی، مانده...